شاید گاهی اوقات از به ثمر نرسیدن تلاشهایتان در جامعه مدنی سرخورده شده باشید یا برای ادامه فعالیتها، امیدتان را از دست داده باشید. یکی از عواملی که باعث میشود بسیاری از حرکتهای اجتماعی به نتیجه مطلوب نرسد، این است که در آنها ۴ مرحله کنشگری اثربخش رعایت نمیشود. در این مقاله با ۴ مرحله مذکور آشنا خواهیم شد.
تولید محتوا
برای به ثمر رسیدن هر کنش اجتماعی، اولین گامی که باید برداشته شود، تولید محتوا است. در این گام کلیه جوانب موضوع از منظرهای مختلف علمی، فنی، فرهنگی، اجتماعی و… باید مورد مطالعه قرار گیرد، ریشهها و پیامدهای موضوع بررسی شود، تجارب موفق جهانی و داخلی در جهت رفع آسیبها تحلیل شده و محتوا تولید شود. به عنوان مثال بررسی گردد که در دنیا با کودک بدسرپرستی که قرار است وارد اجتماع شود، چگونه برخورد میشود، و در خصوص آموزش مهارتهای زندگی به او، فراهم کردن سرپناه و اشتغالزایی برای او چه اقداماتی صورت میگیرد.
اگر در هر موضوعی، ادبیات لازم مطالعه و تولید شود، ریشهها و پیامدهای آن پدیده شناسایی، و سازوکارهای موفق داخلی و خارجی در آن حیطه بررسی شود، در گام بعد وارد مرحله تولید رسانه میشویم.
تولید رسانه
اگر محتواهای تولیدشده، تنها در کتابخانهها یا واحد مددکاری سازمانهای مردم نهاد نگهداری شوند، فایدهای نخواهد داشت. این محتواها باید وارد واحد روابط عمومی سمنها شود و برای تولید کتاب، فیلم، نشریه، مقاله، وبسایت، خبرنامه، محتوای شبکههای اجتماعی و … مورد استفاده قرار گیرد تا جامعه هم در جریان واقعیت آسیبها، ریشهها و پیامدهای آن قرار بگیرد. اگر محتوای تولیدشده به جامعه ارسال نشود و ظرفیتهای فکری جامعه ارتقا نیابد، حمایت لازم از آن موضوع صورت نخواهد گرفت.
به عنوان مثال، در حال حاضر چند درصد مردم جامعه میدانند که کودک کار چگونه ایجاد میشود یا کودک ترخیص شده از بهزیستی با چه مسائل و چالشهایی دست و پنجه نرم میکند!
وقتی که جامعه با کودکان ترخیص شده از بهزیستی آشنا میشود و درمییابد که اگر این کودکان مورد حمایت اصولی قرار نگیرند، چه تبعاتی برای جامعه ایجاد میکند و ممکن است هزینههای ۱۸ سال سکونت در مراکز بهزیستی در مدت کوتاهی از بین برود، مسؤولانه تر به این حوزه نگاه میکند و اقدامات مؤثرتری خواهد داشت.
چانه زنی/لابیگری
اگر ابزارهای رسانهای مختلف تولید و مدیریت شد و محتوا با کانالهای ارتباطی مشخص به تفکیک ذینفعان ارسال گردید، در گام بعد وارد لابیگری یا چانه زنی میشویم؛ یعنی، برای اثربخشی یک کنش، متولیان، تصمیم گیرندگان و افراد تأثیرگذار در یک موضوع خاص را در سه سطح دولت، بخش خصوصی و بخش مدنی، شناسایی میکنیم جهت مذاکره.
زمانی که محتوا از طریق رسانه بین جامعه تسهیم شده و به گوش همه رسیده باشد، سپس مقدمات چانه زنی فراهم خواهد بود. به سراغ بخش خصوصی میرویم و میپرسیم در راستای مسؤولیت اجتماعیتان چه کردید (با ما همراه شوید). به سراغ بخش مدنی میرویم و از آنها دعوت میکنیم با صدای واحد وارد این عرصه شویم. پس از آن میتوانیم با نهادهای دولتی هم برای اصلاح قوانین مذاکره کنیم.
ترویجگری/حمایتگری
وقتی ظرفیتهای فکری جامعه به واسطه مراحل قبل بالا رفته باشد و مسأله، روی میز مسؤولین قرار گرفته باشد، حالا آنها هستند که از فعالین مدنی و مدیران سازمانهای مردم نهاد دعوت میکنند تا از تجاربشان بهره بگیرند. بعد از مراحل قبل، گام چهارم ترویجگری یا حمایتگری (Advocacy) است؛ زمانی که کنشها میتواند بر قوانین و آیین نامهها تأثیر بگذارد.
چرا این فرآیند مهم است؟ چون تا محتوا به گوش مقامات مسؤول و تصمیم گیرندگان نرسیده باشد، حاضر نمیشوند با فعالین مدنی صحبت کنند. اگر هم جلسههای تشکیل شود، به نتیجه نخواهد رسید.
چه وقت یک مقام مسؤول به دنبال دریافت برنامه از جامعه مدنی خواهد بود؟ زمانی که سازمانهای مردم نهاد با نشر محتوا در جامعه، یک مسأله را بر روی میز او قرار داده باشند و وی متوجه شده باشد که مطالباتی از جانب مردم وجود دارد، یا قبلاً خبرنگارها در مورد آن مسأله از آن مقام مسؤول سؤالاتی پرسیده باشند. برای مثال این سؤال ایجاد شده باشد که بودجه کودکان ترخیص شده از بهزیستی چقدر است و چرا این کودکان با اعطای مبلغی اندک، در جامعه رها میشوند؟
یک مثال دیگر، NGOهای حوزه کودک هستند. به این سمنها توصیه میشود، همان قدر که بر روی کودک کار تمرکز داشته اید، محتواها و سواد تولیدشده در خصوص ریشهها و پیامدهای کودک کار را از طریق رسانههای مختلف منتشر کنید تا جامعه هم بداند که این کودک کیست. فقط اینکه او خواندن و نوشتن یاد بگیرد، مهم نیست، وقتی کودک کار وارد جامعه میشود، باید برخورد درستی هم با وی صورت گیرد. چه موقع جامعه با او برخورد درستی خواهد داشت؟ زمانی که علاوه بر توانمندسازی، بر جنبههای ظرفیتسازی جامعه نیز کار شود تا جامعه هم از نحوه پذیرش و برخورد درست با آن حوزه آسیب آگاه گردد.
بنابراین یکی از علل اصلی بینتیجه ماندن مذاکرات مدیران سازمانهای مردم نهاد این است که در عمده کنشگریها از مرحله یک (تولید محتوا) که به خوبی انجام نشده، یک جهش به مرحله ۴ صورت میگیرد.
مقامات مسؤول زمانی به پیشنهادات فعالین مدنی اهمیت میدهند که دریافته باشند، ریشهها و پیامدهای حوزههای آسیب چه هستند، رسانهها به گوش آنها رسانده باشند و در نتیجه اعضایی که به آنها رأی دادهاند از آنان مطالبه نمایند. آن وقت است که مسؤولین، فعالین مدنی را دعوت میکنند تا دانش و تجربه آنها را در تصمیم گیریها لحاظ کنند.